درد دلهای مامان، دلنوشتههای مادرانی است که تجربیات واقعیشان را، نگرانیها و شادیهای مادرانهشان را از دوران بارداری تا تولد و بزرگ کردن کودکشان، با نینیسایتیها درمیان میگذارند.
نینی سایت: بیشتر خانمهای باردار از زایمان به روش طبیعی ترس دارند. شاید خیلی شنیده باشیم که سزارین تا زمانی که ضرورت خاصی نداشته باشد نباید جایگزین زایمان طبیعی شود. اما با وجود روشهایی که امروزه برای تجربه زایمان طبیعی بدون درد وجود دارد و با توجه به پیشرفت علم که این نوع از زایمان را هر چه ایمنتر کرده است، باز هم مادران باردار ترجیح میدهند از روش عمل سزارین استفاده کنند. این نوشته تجربه یک زن باردار از اپیدورال در زایمان طبیعی است که خواندن آن برای کسانی که در دوراهی انتخاب نوع زایمان خود هستند، خالی از فایده نیست!
برای تزریق از من خواستند که لبه صندلی بنشینم و کل کار را بین دو انقباض انجام دادند که من درد نداشته باشم. برای اینکه بتوانم بدنم را در حالتی که دکتر میخواست ثابت نگه دارم، حالتم نشسته به صورت کاملا قوز کرده و شانهها به سمت جلو بود. برای کمتر حس کردن درد سوزن از من خواستند نفس عمیق بکشم و فوت کنم و همزمان فشاری را به سمت کمرم وارد کنم. از طریق آن سوزن لوله خیلی باریکی وارد بدنم شد که به وسیله آن مایع بیحسی وارد بدن شود، ولی واقعا درد خاصی نداشت مثل وارد کردن سوزن سِرُم بود. با وارد شدن اولین دُز پای چپم پرید، از من خواستند به روی کمر بخوابم تا مایع بیحسی به طور مساوی به هر دو پا برسد.
به من گفتند که بعد از 15 یا 20 دقیقه بعد بیحسی کامل میشود و از آن به بعد اگر دردی احساس کردم در زمان انقباضات دکمهای کنار دستم گذاشتند که روی آن بزنم تا به این صورت یک دز دیگر وارد شود. بدنم از سینه به پایین شروع کرد به سِر شدن، یک جوری مثل احساس خوابرفتگی. بعد از آن فقط از روی مانیتور میدیدم انقباض شروع شده و تمام شده است اما دردی حس نمیکردم. بعضی وقتها فقط احساس سفت شدن شکم را داشتم بدون درد. وقتی به بدنم دست میزدند حس میکردم، پاهایم را خودم میتوانستم تکان بدهم، بالا پایین ببرم تنها حسی که دیگر وجود نداشت درد بود. برای من اصلا روند کند نشد و خیلی خوب پیش رفت در عرض ۵ ساعت از ۳ سانت و نیم رسید به ۱۰ سانتیمتر. در این مدت چون دیگر درد نداری خوب است کمی بخوابی تا انرژی داشته باشی برای مرحله زایمان.
برای زایمان اگر به حرف ماما و دکترت گوش بدهی و دقیقا هر چه را که میگویند، انجام بدهی همه چیز خیلی خوب و عالی پیش میرود. چون من متوجه همه انقباضها نمیشدم دکتر از من میخواست کی زور بزنم و کی قطع کنم و فوت کنم، (روش درست زور زدن این بود که شکمت را از هوا پر میکنی نفس را حبس میکنی و زور میزنی و وقتی گفت دیگه زور نزن فوت میکنی) ماما دستش را روی شکمم گذاشته بود و موقع زور زدن از من میخواست تمرکز کنم که دستش را با شکمم بالا ببرم یعنی شکمم را باد کنم. شوهرم دستش پشت شانههایم بود و موقع زور زدن من را به سمت جلو هُل میداد. موقع خروج فشار خارج شدن بچه را حس کردم بدون هیچ دردی. بعد از زایمان، موقع تمام شدن بیحسی احساس خارش داشتم و تا چند ساعت نباید راه میرفتم. بعد هم به من مسکن دادند. دیگر هیچ درد خاصی نداشتم صبح فردای روز زایمان هم راه رفتم و هیچ مشکلی نداشتم.
مامان داریو
برگرفته از سایت: نینی سایت