نی نی سایت: خانواده، اولین و مهمترین گروه اجتماعی است که یک شخص در آن رشد پیدا میکند. خانواده متشکل از والدین و فرزندان است اما در سالهای اخیر، پدر و مادرها به دلایل مختلف اقتصادی و اجتماعی به تک فرزند بودن روی آوردهاند. در حالی که این موضوع با سوالات بسیاری همراه است. آیا کودکانی که در خانوادههای تک فرزند رشد میکنند با کودکانی که در خانوادههای چند فرزندی رشد میکنند، تفاوتی دارند؟ آیا تک فرزندها ضعیفتر یا دارای رفتارهای متفاوتتری هستند؟
ویژگیهای رفتاری تک فرزندها بسیار نزدیک به خصوصیات فرزندان اول خانوادههای پر جمعیتی است که خواهر و برادر کوچکتر از خود دارند و از این رو تقابل خوبی با والدین برقرار میکنند. اغلب تک فرزندها در شرایط خانوادگی خاصی رشد مییابند به طوری که صرفا به دلیل زندگی با پدر و مادر، از نظر فکری و رفتاری بزرگتر از سن خود رفتار میکنند. این قبیل رفتارها معمولا تا حضور فرزند بعدی در کانون خانواده بدون تغییر باقی میماند. از سوی دیگر، بررسیها نشان میدهد، تک فرزندها در مقایسه با سایرین ضریب هوشی بالاتری داشته و از نمرات بهتری در دوران تحصیل برخوردارند و اغلب موقعیت شغلی بهتری داشته و نیز درآمد بیشتری نسبت به فرزندان اول خانواده کسب میکنند.
بسیاری از والدینی که به داشتن یک فرزند تمایل دارند معمولا به دنبال آرامش بیشتری بوده و از شلوغی و سر و صدا در خانواده بیزارند. در چنین خانوادههایی، تک فرزندها در کانون تمرکز والدین قرار گرفته و تمام عشق و محبت و نیز توجه آنها معطوف به یک فرزند میشود. از این رو، روابط در این قبیل خانوادهها بدون وجود خواهر و برادر بسیار محدود بوده و تنها حول محور والدین و تک فرزندان میگذرد. کارشناسان معتقدند روابط بین خواهران و برادران در کانون خانواده از جمله راه کارهایی است که میتواند نحوه صحیح ارتباط را به افراد بیاموزد ولی بچههایی که تک فرزند هستند از این فرصت طلایی در خانواده بی بهرهاند مگر این که بتوانند با سایر کودکان و دوستان هم سن و سال خود ارتباط خوبی برقرار کرده و اصول را بیاموزند.
رشد کودکان در خانوادههای یک یا دو فرزندی با خانواده های پرجمعیت متفاوت است. در خانوادههایی که از نظر تعداد نفرات بیشتر هستند، فرزندان تجربههای متعددی در زمینه ارتباط با افراد مختلف خانواده پیدا میکنند که در بیشتر موارد به نفع آنها خواهد بود. نظمی که در خانوادههای پرجمعیت حاکم است، اغلب قانونمحور بوده و کمتر به صورت فردمحور اداره میشود. از سوی دیگر، در خانوادههای کم جمعیت تک فرزندها ارتباط محدودتری داشته و تنها با پدر و مادر خود در تقابلاند.
کیفیت روابط بین فرزندان خانواده با والدین و نیز رابطه بین والدین بر ارتباط میان فرزندان تأثیرگذار است . فرزندان خانوادههایی که از نعمت داشتن پدری مهربان برخوردارند معمولا تقابل و ارتباط بهتر و مؤثرتری با یکدیگر دارند. از سوی دیگر، مادر نقش مهم و موثری در ارتباط فرزندان با یکدیگر ایفا میکند. در نقطه مقابل، برخی بررسی ها نشان میدهند که خانوادههای تک فرزند شادتر از خانوادههای پرجمعیت بوده و پدر و مادر وقت بیشتری برای رسیدگی به تنها فرزند خود و نیز امور شخصی او در اختیار دارند.
کودکان تک فرزند تمایل بیشتری به دوست یابی داشته ولی کودکانی که دارای خواهر و برادر هستند کمتر به دنبال پذیرش نقشهای مختلف اجتماعیاند. از سوی دیگر، مهارتهای فردی و کنترل احساسات در میان تک فرزندها بیشتر به چشم میخورد. ولی در کنار تمام خوبیها و مزیتهایی که برای تک فرزندان اشاره شد، برخی بدیها و مضراتی هم دارد. چینیها به دنبال سیاست تک فرزندی، اصطلاح «سندروم امپراطور کوچک» را برای تک فرزندها به کار میبرند که به نوعی بیانگر سلطه این قبیل فرزندان در محیط خانواده است. تک فرزندها در محیط خانه به گونه ای زندگی میکنند که معمولا همه چیز در اختیار آنها قرار داشته و به نوعی منزل، مکانی برای سلطهگری و امپراطوری آنها به شمار میرود. توجه بیش از حد به تک فرزندها در طولانی مدت از سوی والدین، اثر منفی داشته و در سالهای بعد آنها را با مشکلات متعددی مواجه میکند به طوری که قادر نیستند به راحتی از پس مشکلات پیش رویشان برآیند.والدین معمولا برای کودکان تک فرزند خود تصمیمگیری کرده و از این رو غالبا متکی و وابسته به پدر و مادرشان هستند و همین مسئله باعث ضعف آنها در زندگی آیندهشان می شود. مشکلات ذکر شده باعث کاهش اعتماد به نفس در تک فرزندها میشود.
برگرفته از سایت: نینی سایت