آسیب پذیری اصطلاحی است که کارشناسان برای مشخص کردن میزان انعطاف پذیری کودک به کار می برند. بهتر است آن را بر اساس محیطی تعریف کنیم که حمایت کافی برای رشد مطلوب از کودک به عمل می آورد. کودک انعطاف پذیر کودکی است که محدوده وسیعی از محیطهای مختلف برای رشد مطلوب او مناسب و حمایتگر خواهند بود. به عبارت خیلی ساده، کودک انعطاف پذیر کودکی است که ناملایمات مختصر موجب وقفه رشد مطلوب او نخواهد شد. از طرف دیگر کودک آسیب پذیر کودکی است که محیطهای بالقوه حمایت گر برای او، دارای محدوده ای باریک است. تنها محرکترین، پاسخ دهنده ترین و منطبقترین محیطها، حمایت گر چنین کودکی خواهد بود. به عبارت خیلی ساده، تقریبا همه چیز باید بر وفق مراد باشد و برای او خوب پیش برود تا احساس آسایش کند و بتواند به فعالیت های مناسب خود بپردازد. وقتی محیط چنین کودکی خارج از محدوده مناسب قرار گیرد، احتمال ضعیف بودن نتیجه بسیار افزایش می یابد.
برخی از اطفال، از همان بدو تولد آسیب پذیریهای خاصی دارند. به عنوان مثال، اطفال دارای وزن کم در زمان تولد، اطفال دچار سوء تغذیه در دوران جنینی یا اطفال عصبی مزاج، فقط در محیطهای بسیار حمایت گر شکوفا می شوند. به نظر می رسد پسرها آسیب پذیر تر از دخترها باشند، زیرا از فشار، بیشتر رنج می برند.
به همین ترتیب ممکن است کودکانی از همان بدو تولد انعطاف پذیری بیشتری داشته باشند. نتایج یک مطالعه نشان می دهد کودکانی که در محیط فقیر (از نظر محرکهای محیطی) پرورش یافته ولی سرانجام خوبی پیدا کرده اند احتمالا اطفالی با خلق و خوی ملایم و احتمالا فرزند اول بوده اند. بنابراین شاید خلق و خوی مطبوع یکی از خصوصیات ذاتی باشد که انعطاف پذیری کودک شما را افزایش می دهد. از بین سایر عوامل محافظت کننده می توان امنیت عاطفی، تحمل بالا در مقابل ناکامیها و توانایی بهبود سریع بعد از اختلالات را نام برد.
یک نگرش فهیمانه از سوی والدینی با محبت، در تمام شرایط به کودک کمک می کند.
درک آسیب پذیری کودکتان باید سبب شود در مورد رشد و تکامل او به نحوی مصمم فکر کنید، زیرا حتی یک کودک آسیب پذیر هم در صورتی که محیط رشد او بهتر شود به خوبی رشد خواهد کرد. همیشه جا برای بهتر کردن شرایط وجود دارد و این کار همواره در حوزه توانایی شما قرار می گیرد.
مطلب دیگری که به همین اندازه حائز اهمیت است، این است که کیفیتهای محیطی که برای رشد و تکامل مطلوب کودک شما حیاتی هستند همراه با بزرگتر شدن کودک تغییر می کنند. به نظر می رسد در مدت زمان بین شش تا هجده ماهگی، پاسخ دهی و تعامل صمیمانه با والدین به طور اخص اهمیت اساسی دارد و بین یک تا چهار سالگی، غنا بخشیدن به تحریکات ذهنی و عقلی با استفاده از اسباب بازیها، بازیها، داستانها، آوازها و توجه والدین نقش اساسی پیدا می کنند. در سنین بالاتر فرصت تمرین مهارتهای اجتماعی با همسالان، شرکت کردن در بازیها، استفاده مشترک از اسباب بازیها و دوست پیدا کردن اهمیت پیدا می کند.
آنچه که بیش از هر چیز باید مورد توجه والدین قرار بگیرد این است که کودک غیر آسیب پذیر، کودک انعطاف پذیر و کودکی که به نظر می رسد بعدها قادر خواهد بود بدون اینکه دچار مشکلات رفتاری جدی شود و به بهترین شکل ممکن با فشارهای روانی زندگی مقابله کند، کودکی است که یک امتیاز بسیار بزرگ در زندگی داشته باشد و آن اینکه چنین کودکی تقریبا همیشه حداقل یک رابطه محکم و مطمئن با یکی از والدین یا فرد دیگری که از او مراقبت می کند، داشته است. کودکانی که از چنین امتیازی برخوردار بوده اند در ایجاد ارتباط با همسالان خود موفقترند، رویکرد بهتری به حل مشکلات دارند (حتی در سن طفولیت) و بهتر از عهده فشارهای روانی زندگی مثل طلاق والدین یا مرگ یکی از اعضای خانواده بر می آیند.
به نظر می رسد این امنیت عاطفی زودرس، کودک را در مقابل مسائل و مشکلات زندگی عادی بیمه می کند. از این نظر امنیت عاطفی یکی از بهترین ابزارهایی است که می توان برای کنار آمدن با زندگی در اختیار کودکان گذاشت. یکی از نکات اساسی که والدین باید به یاد داشته باشند این است که اگر بخواهیم کودک بتواند بدون نشان دادن مشکلات رفتاری جدی، فشارهای روانی زود گذر را تحمل کند، باید نوعی دلبستگی نزدیک داشته باشد. ولی لزومی ندارد این همان نخستین دلبستگی او در طفولیت باشد. این دلبستگی ممکن است بعد از یک سالگی با فرد دیگری غیر از پدر و مادر شکل بگیرد. این یکی از دلایلی است که چرا پرستاران بچه، ناپدری یا نامادری، پدر و مادربزرگ، خاله ها، دایی ها، عموها و حتی خواهران و برادران بسیار بزرگتر، می توانند نقش بسیار مهمی در بار آوردن کودکان ایمن و دلشاد داشته باشند.
برگرفته از سایت: نینی سایت