درد دل‌های مامان/ پسرم پرخاشگر شده است

درد دل‌های مامان/ پسرم پرخاشگر شده است

 


درد دل‌های مامان، دل‌نوشته‌های مادرانی است که تجربیات واقعی‌‌شان را، نگرانی‌ها و شادی‌های مادرانه‌شان را از دوران بارداری تا تولد و بزرگ کردن کودکشان، با نی‌نی‌سایتی‌ها درمیان می‌گذارند.


نی‌نی سایت: چند روزی بود که به خانه مادرم آمده بودم تا هم از تنهایی دربیایم و هم اینکه پرهام با بچه‌های خواهرم سرگرم باشد و کمتر در خانه بهانه‌گیری کند. وقتی مدت زیادی در خانه می‌مانیم دیگر نه به اسباب‌بازی‌هایش علاقه دارد، نه تلویزیون سرگرمش می‌کند و نه هیچ چیز دیگر. بهانه‌گیری و بی‌قراری می‌کند و مدام دوست دارد که از خانه بیرون برویم. برای خودم هم خانه ماندن سخت است، اذیت‌های پرهام یک طرف و تنهایی و فکر و خیال یک طرف دیگر.
با خواهرم گرم صحبت بودیم و پرهام و بچه‌های خواهرم آن طرف‌تر مشغول بازی بودند. خواهرم دو دختر دارد؛ یکی، هفت ساله، به نام المیرا که امسال تازه به مدرسه رفته و دختر کوچک‌ترش، نازگل که سه سال دارد. بچه‌ها فقط چند قدم با ما فاصله داشتند و چشممان به آنها بود تا خرابکاری نکنند. یک آن دیدیم صدای گریه نازگل بلند شده و المیرا و پرهام هم با هم درگیر شده‌اند. خواهرم نازگل را آرام کرد و من پرهام را از المیرا جدا کردم. ماجرا این طور بود که پرهام وسط بازی یکهو زده بود توی صورت نازگل و المیرا هم به طرفداری از خواهرش با پرهام درگیر شده بود. با اینکه نازگل از پرهام بزرگتر بود و المیرا هم همین طور اما من با زحمت توانستم جلوی پرهام را بگیرم تا دست از سر دخترها بردارد.



خدا را شکر اتفاقی برای نازگل کوچولو نیفتاده بود و بعد از چند دقیقه بچه‌ها آرام شدند و دوباره بازی را از سر گرفتند. اما فکر رفتار پرهام مرا رها نمی‌کرد. خشونت پسرم این روزها بیشتر از هر چیزی اذیتم می‌کند. پرهام من از هر جهتی خوب و آرام است، تنها که باشد اذیتم نمی‌کند، غرغرو نیست. فقط خیلی ناگهانی حرصی می‌شود. یکدفعه اولین بچه‌ای که جلوی دستش باشد یا حتی بزرگ‌ترها را می‌زند. زورش حتی به بچه‌های بزرگ‌تر از خودش هم می‌رسد و خیلی راحت آن‌ها را می‌زند و گریه‌شان را در‌می‌آورد.
پرهام تا یکسالگی خوب و آرام بود، رابطه من و همسرم هم خیلی خوب بود که فکر می‌کنم روی آرامش او هم تاثیر داشت. ولی از یکسالگی به بعد شب‌ها در خواب دندان‌قروچه می‌کرد الان هم همین طور. وقتی که هنوز دو سالش نشده بود، پدرش را از دست داد وانگار از آن موقع بی‌قراری‌ها و بهانه‌گیری‌هایش بدتر شده است. البته من به پسرم حق می‌دهم، چون خیلی به پدرش وابسته بود. پدرش هم پرهام را خیلی دوست داشت، هیچ وقت در مقابل او عصبانی نمی‌شد حتی وقتی پرهام خشونت به خرج می‌داد یا بچه‌های دیگر را اذیت می‌کرد فقط صدایش می‌کرد و او را روی پای خودش می‌نشاند تا آرام شود. 
اما الان من دست تنها شده‌ام و نمی‌دانم چطور پرهام را کنترل کنم. وقتی در جمع‌خانوادگی هستیم، معلوم است که او هم حوصله ندارد، زود عصبانی می‌شود که چرا باباهای همه هستند الا بابای او. با بچه‌ها بازی می‌کند ولی یکدفعه می‌بینی آنها را می‌زند. این خیلی برایم دردناک است که بچه به آن خوبی و آرامی چرا این طوری شده؟ در حال حاضر اصلا دوست ندارم در جمع خانوادگی حضور داشته باشم، خجالت می‌کشم از این که پسرم این طوری رفتار می‌کند. واقعا نمی‌دانم دیگر باید چکار کنم؟ پرهام را پیش مشاور برده‌ام، با او آرام رفتار می‌کنم، نوازشش می‌کنم ولی فایده ندارد. تصمیم گرفته‌ام بعد از عید بفرستمش مهد تا بودن با بچه‌های دیگر و خوش‌رفتاری با آنها را یاد بگیرد. به نظر شما تصمیم خوبی گرفته‌ام؟ کاش مادرانی که با مشکل خشونت بچه‌های‌شان درگیر هستند از راه‌حل‌های‌شان برایم بگویند.


مامان پرهام

برگرفته از سایت: نینی سایت

برچسب ها:
! هشدار ! تجويز و تعيين دوز دارو به عهده پزشک مي باشد و دارو لایف مسئوليتي در خصوص مصرف خود سرانه دارو ندارد .
بعضی از قسمت ها و اطلاعات دارویی به روز نیست در صورت بروز مغایرت از فرم ارسال گزارش که در زیر آمده است گزارش خود را ارسال کنید
فرم ارسال گزارش
سوالات ، تجربه و... را در قسمت دیدگاه برای ما بنویسد تا دیگران هم استفاده کنند
دیدگاه شما

محصول با موفقیت به سبد خرید اضافه شد.