واژه بیهوشی
واژه بیهوشی “anesthesia” توسط اولیوروندل هلمز تکوین یافت که آن را برای اولین بار در بیست ویکم نوامبر 1842 در نامهای که برای ویلیام مورتون نوشته بود به کار برد. این کلمه دارای ریشه یونانی بوده و معنی “فقدان ادراک” یا “عدم حساسیت” میباشد.
تاریخچه
مردم عهد باستان برای ایجاد بیهوشی از عوامل مخدر از منابع مختلف نظیر الکالوئیدهای خشخاش یا بلادون و یا روشهای فیزیکی مثل خفه کردن با فشار و ضربه مغزی استفاده مینمودند. عوامل بیهوش کننده جدید از قرن نوزدهم معرفی شدند. نیتروزاکساید که برای اولین بار در سال 1776 توسط پریستلی تهیه شد، در سال 1779 توسط هامفری دیوی برای اعمال جراحی به کار رفت و در سال 1844 توسط هوراس ولز در دندانپزشکی به کار گرفته شد. در قرن اخیر، خواص بیهوش کنندگی بعضی از ترکیبات شناخته شده کشف شد و چند عامل بیهوش کننده جدیدی نیز برای اولین بار ساخته شد. از میان ترکیبات شناخته شده میتوان به سیکلوپروپان، تری کلرواتیلن، تری کلرواتیلن و وینیل اتر اشاره نمود. عوامل جدید نیز شامل هیدروکربنهای هالوژنه باربیتوراتها، بنزودیازپینها و سایر انواع داروها میباشند.
طبقه بندی
بیهوش کنندههای عمومی به دو دسته بیهوش کنندههای استنشاقی و داخل وریدی تقسیم میشوند معمولا این داروها را همراه با داروهای الحاقی تجویز می کنند.
بیهوش کننده های استنشاقی
این ترکیبات بیهوش کنندههای فرار نیز نامیده میشوند، بیهوش کننده های استنشاقی ممکن است گاز یا مایعات فرار باشند. برخی از آنها مخلوط های قابل انفجاری با هوا و سایر گازها تشکیل میدهند. این مواد به شدت در قدرت، سلامت و توانائی در گستره ایجاد بیدردی و شل کنندگی عضلانی متفاوتند. عمق بیهوشی ایجاد شده به سرعت میتواند با تغییر غلظت استنشاقی تغییر نماید و به علت حذف سریع آنها، ضعف تنفسی پس از جراحی وجود ندارد.
گازهای بیهوش کننده اصلی عبارتند از: سیکلوپروپان، اتیلن و نیتروزاکساید.
مایعات فرار با توجه به ساختمان شیمیایی عبارتند از:
اترها: آلی فلوران، انفلوران (اتران)، اتر، فلورکسن، ایزوفلوران (فوران)، متوکسیفلوران (پنتران)، رفلوران، سوفلوران، تیومتوکسی فلوران وینیل اتر (وینتین).
هیدروکربنهای هالوژنه: کلروفروم، کرایوفلوران، دیاکسیکلران، اتیل کلراید، هالوپروپان، هالوتان (فلوئوتان) نورفلوران، تفلوران، تریبرومواتانل و تری کلرواتیلن.
در بیهوش کنندههای استنشاقی اکسیژن به عنوان رقیق کننده به کار میرود.
عوارض ناخواسته بیهوش کنندههای استنشاقی
بیهوش کننده های استنشاقی میتوانند سبب ایجاد عوارض ناخواسته زیر شوند:
هذیان، استفراغ، افزایش سرعت تپش قلب (با بعضی از آنها ایجاد شده و توسط هالوتان ایجاد نمیشود)، اختلال در ضربان قلب (آریتمی)، ضعف تنفسی، کاهش برگشت پذیر ادرار، ازدیاد بدخیم درجه حرارت بدن (در بیمارانی که به طور ژنتیک حساسند) و سایر عوارض.
بیهوش کنندههای داخل وریدی
بیهوش کننده های داخل وریدی جامدات غیری قابل انفجاری می باشند. این ترکیبات سبب از بین رفتن سریع هوشیاری میشوند اما بیهوشی و شلی عضلانی ایجاد شده کافی نیست. به همین دلیل این ترکیبات بندرت به تنهایی مصرف میشوند مگر در عملیات جراحی کوچک و کوتاه. همگی این ترکیبات برای بیهوشی اساسی یعنی رسیدن به درجهای از عدم هوشیاری پیش از تجویز داروهای بیهوش کننده به کار میروند.
بیهوش کننده های داخل وریدی را میتوان به گروههای زیر تقسیم نمود:
باربیتوراتها: متوهگزتیال سدیم (برویتال سدیم)، تیال باربیتال، تیامیلال سدیم (سوربیتال، تیبوناباربیتال و تیوپنتال سدیم (نپتوتال).
بنزودیازپینها: دیازپام (والیوم)، فلونیترازپام (روهیپنول) و میدازولام هیدروکلراید (ورسد).
استروئیدها: استات آلفادولون، آلفا کسالون و میناکسولون (سمی تر از آن است که مصرف شود)
مشتقات سیکلوهگزانون: هیدروکلراید کتانینی (کتا جکت وکتالاز)
عوامل متفرقه: آلفن تانیل، اتومیدات (آمیدات، هیپنومیدات)، اتوکسادرون، پروپایندید، پرویوفول واکسی بات سدیم
عوارض ناخواسته بیهوش کننده های وریدی
عوارض ناخواستهای که توسط این ترکیبات ایجاد میشود شامل ضعف تنفسی، تپش نامنظم قلب، سرفه، اسپاسم برونش، اسپاسم حنجره، کاهش فشار خون، حرکات عضلات غیر ارادی و تهوع و استفراغ پس از جراحی میباشد.
نحوه عملکرد مواد بیهوش کننده
نظریان متعددی برای بیان نحوه عملکرد مواد بیهوش کننده ارائه شده است چرا که عملکرد آنها را نمیتوان با یک نظریه واحد توضیح داد. نظریات موجود را میتوان به نظریات فیزیکی و نظریات بیوشیمیایی طبقه بندی نمود.
نظریات فیزیکی عمدتا بر اساس دو خاصیت فیزیکوشیمیایی مولکول ماده بیهوش کننده یعنی قابلیت قطبی شدن و حجم مولکول بنا نهاده شده است.
نظریات بیوشیمیایی بر پایه آثاری است که بیهوش کنندهها در سیستم های بیوشیمیایی ایجاد مینمایند. ولیکن، هیچ یک از این نظریات با شواهد تجربی بدون شبهه حمایت نشده است.
چند تن از محققین پیشنهاد کردهاند که اثر اصلی که توسط بیهوش کنندههای عمومی ایجاد میشود از تداخلات فیزیک مانند تداخلاتی که سبب تغییرات همآرائی در ماکرومولکولها میگردد ناشی میشود و نقش دوم را تغییرات بیوشیمیایی داراست.
نحوه عملکرد بیهوش کنندهها
نظریات متعددی برای بیان نحوه عملکرد بیهوش کننده های عمومی ارائه شده است چرا که عملکرد آنها را نمیتوان با یک نظریه واحد توضیح داد. در واقع این نظریات تنها آثار ایجاد شده با این بیهوش کننده ها را توصیف میکنند، بدون شرح اینکه چگونه این آثار ایجاد میگردند. به سبب اینکه ساختمان شیمیایی، خواص فیزیکوشیمیایی و آثار فارماکولوژیک این ترکیبات بسیار متفاوت است، پذیرفته شده است که آنها به طور غیر انتخابی سیستم اعصاب مرکزی را از طریق یک مکانیسم فیزیکوشیمیایی تضعیف مینمایند. یعنی اثر این مواد مدیون خواص شیمیایی بوده و با یک گیرنده فارماکولوژیک، تشکیل کمپلکس نمیدهند. به عبارت دیگر بیهوش کننده های عمومی داروهائی فاقد ویژگی ساختمانی هستند.
مواد بیهوش کننده
مواد بیهوش کننده داروهائی هستند که سبب ایجاد بی دردی، از بین رفتن هوشیاری، شل شدن عضلات و فعالیت رفلکسی شده و این عمل را با تضعیف سیستم اعصاب مرکزی به طور غیر انتخابی و برگشت پذیر انجام میدهند. بیهوش کننده های عمومی به دو دسته بیهوش کننده های استنشاقی و داخل وریدی تقسیم میشوند معمولا این داروها را همراه با داروهای الحاقی تجویز می کنند.
دید کلی
نظریات متعددی برای بیان نحوه عملکرد بیهوش کننده های عمومی ارائه شده است چرا که عملکرد آنها را نمیتوان با یک نظریه واحد توضیح داد. در واقع این نظریات تنها آثار ایجاد شده با این بیهوش کننده ها را توصیف میکنند، بدون شرح اینکه چگونه این آثار ایجاد میگردند. به سبب اینکه ساختمان شیمیایی، خواص فیزیکوشیمیایی و آثار فارماکولوژیک این ترکیبات بسیار متفاوت است، پذیرفته شده است که آنها به طور غیر انتخابی سیستم اعصاب مرکزی را از طریق یک مکانیسم فیزیکوشیمیایی تضعیف مینمایند. یعنی اثر این مواد مدیون خواص شیمیایی بوده و با یک گیرنده فارماکولوژیک، تشکیل کمپلکس نمیدهند. به عبارت دیگر بیهوش کننده های عمومی داروهائی فاقد ویژگی ساختمانی هستند.
مواد بیهوش کننده
مواد بیهوش کننده داروهائی هستند که سبب ایجاد بی دردی، از بین رفتن هوشیاری، شل شدن عضلات و فعالیت رفلکسی شده و این عمل را با تضعیف سیستم اعصاب مرکزی به طور غیر انتخابی و برگشت پذیر انجام میدهند. بیهوش کننده های عمومی به دو دسته بیهوش کننده های استنشاقی و داخل وریدی تقسیم میشوند معمولا این داروها را همراه با داروهای الحاقی تجویز می کنند.
عملکرد مواد بیهوش کننده
نظریات موجود درباره عملکرد بیهوش کننده ها را میتوان به نظریات فیزیکی و نظریات بیوشیمیایی طبقهبندی نمود.
نظریات فیزیکی عمدتا بر اساس دو خاصیت فیزیکوشیمیایی مولکول ماده بیهوش کننده یعنی قابلیت قطبی شدن و حجم مولکول بنا نهاده شده است.
نظریات بیوشیمیایی بر پایه آثاری است که بیهوش کنندههای عمومی در سیستم های بیوشیمیایی ایجاد مینمایند. ولیکن، هیچ یک از این نظریات با شواهد تجربی بدون شبهه حمایت نشده است. چند تن از محققین پیشنهاد کرده اند که اثر اصلی که توسط بیهوش کننده های عمومی ایجاد میشود از تداخلات فیزیکی مانند تداخلاتی که سبب تغییرات همآرائی در ماکرومولکولها میگردد ناشی میشود و نقش دوم را تغییرات بیوشیمیایی داراست.
نظریات فیزیکی
نظریات چربی: این نظریه توسط میر در سال ۱۸۹۹ و اورتون در سال ۱۹۰۱ پیشنهاد شده است. در این نظریه چنین فرض شده است که اثر بیهوش کننده ها مستقیما به ضریب توزیع عامل بیهوش کننده بین روغن زیتون و آب بستگی دارد، به این ترتیب که، هر چه این ضریب بزرگتر باشد فعالیت بیهوش کنندگی دارو نیز بیشتر است. این نظریه صرفا بیانگر یک مسیر موازی بین حلالیت در چربی و اثر بیهوش کنندگی میباشد و در هر حال، نحوه اثر بیهوش کننده ها را توضیح نداد.
تعمیمی در نظریه اورتون- میر توسط ولینز در سال ۱۹۵۴ پیشنهاد شده است. طبق نظر او قدرت یک داروی بیهوشی نه فقط به غلظت آن در غشا بلکه به فضائی که اشغال میکند بستگی دارد. بیهوشی هنگامی رخ میدهد که در نتیجه جذب در یک ناحیه آب گریزی، بخشی از داروی بیهوشی که حجم آن دارای اهمیت است به درون فاز غشائی برسد. متعاقبا غشا با جذب مایع یا ایجاد ناهنجاری، منبسط شده و غشای دو لایه فسفولیپیدی سبب میشود که یا مستقیما هدایت یونی مهار شود و یا از تغییرات ضروری در همآرائی پروتئین های غشا که برای هدایت یونی لازم است جلوگیری میکند.
شواهدی مبنی بر اینکه محل اثر بیهوش کنندههای عمومی غشاست وجود دارد. تداخل این داروها با چربیها سبب آثار غیر اختصاصی بیهوشی عمومی میشود، در حالی که تداخل با پروتئین غشا دلیلی برای اثر انتخابی و ویژگی میباشد.